باسلام
باعرض پوزش به دلیل اینکه وبلاگ چند روزی به روز نشد.
انشاالله به مناسبت ماه رمضان ماه میهمانی خدا در وبلاگ ویژه نامه ماه خدا راه اندازی می شود.امید وارم با نظرات و بازدید و استفاده از این مطالب ماه رمضان پر باری داشته باشید و ما را از دعای خیر خود بی بهره مگذارید.
بخشی از مطالب ویژه نامه:
-اعمال هر روز
-دعای هر روز
-تواشیح
-ترتیل کل قرآن با صدای چند قاری
-و.......
ما را از دعای خود بی بهره مگذارید....
با تشکر
مدیریت وبلاگ ولایت
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
به همه حضّار عزیزى که این جلسه پُرشور و صمیمى در اینجا به برکت حضور آنها تشکیل شده است؛ چه برادران و خواهران عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، چه پاسداران کمیتههاى قبلى انقلاب اسلامى - که امروز در نیروى انتظامى مشغول خدمت هستند - و چه جانبازان عزیز که فداکاران دیروز و امروزِ انقلاب و دوران دفاع مقدّس محسوب مىشوند، خوشامد عرض مىکنم. امیدواریم خداوند متعال نظر لطف و قبول خود را به همه این مجاهدتها و تلاشهاى مخلصانه بیفکند و نور رستگارى و سعادت را که به فضل مجاهدتهاى شما در این کشور پدید آمد و به سراسر دنیاى اسلام تابید و در دلها و جانها منعکس شد، روزبهروز درخشندهتر و نمایانتر فرماید.
همچنین حلول ماه شعبان و اعیاد شریف این ماه پُربرکت را تبریک عرض مىکنم. ماه شعبان یکى از فرصتهاى مغتنمى است که در اختیار ماست. این سه ماه - ماه رجب و شعبان و رمضان - ایّام بسیار مغتنمى است و باید از برکات الهى در این سه ماه استفاده کنیم و به قول نظامیها، بارِ مبناى معنویت خود را تکمیل نماییم.
اگر ذخیره معنوى در وجود انسان از حدّ لازم پایینتر رود، انسان دچار لغزشها و گمراهیهاى بزرگى خواهد شد. معنویت در وجود یک انسان، براى او مایه هدفدار شدن است؛ زندگىِ او را معنا مىکند و به آن جهت مىدهد. همچنان که آرمانهاى معنوى و اخلاقى، زندگى یک جامعه و یک کشور و یک ملت را جهتدار مىکند؛ به تلاش و مبارزه آنها معنا مىدهد و براى انسان هویّت مىسازد. وقتى یک ملت و یک کشور از آرمانهاى اخلاقى و معنوى تهى شد، هویّت حقیقى خود را از دست مىدهد و مثل پَر کاهى مىشود؛ گاهى به این طرف، گاهى به آن طرف مىرود، گاهى دست این، گاهى هم دست آن مىافتد. این ماه شریف و دو ماهِ قبل و بعد از آن، فرصتهایى است براى اینکه ما در وجود خود، ذخیرههاى معنوى را تکمیل کنیم.
ما سایش و فرسایش پیدا مىکنیم. دل و جان ما در برخورد با حوادث روزمرّه زندگى، به طور دائم در حال فرسایش است. باید حساب این فرسایشها را کرد و جبران آن را با وسایل درست، پیشبینى نمود، و الّا انسان از بین خواهد رفت. ممکن است انسان از لحاظ مادّى و صورى، تنومند و فربه هم بشود؛ اما اگر به فکر جبران این سایشها نباشد، از لحاظ معنوى نابود خواهد شد. قرآن مىفرماید: «انّ الّذین قالوا ربّنا اللَّه ثمّ استقاموا تتنزّل علیهم الملائکة(1)». «ربّنا اللَّه» یعنى اعتراف به عبودیّت در مقابل خدا و تسلیم در مقابل او. این چیز خیلى بزرگى است؛ اما کافى نیست. وقتى مىگوییم «ربّنا اللَّه»، براى همین لحظهاى که مىگوییم، خیلى خوب است؛ اما اگر «ربّنا اللَّه» را فراموش کردیم، «ربّنا اللَّه» امروزِ ما دیگر براى فرداى ما کارى صورت نخواهد داد. لذا مىفرماید: «ثمّ استقاموا»؛ پایدارى و استقامت کنند و در این راه باقى بمانند. این است که موجب مىشود «تتنزّل علیهم الملائکة»، والّا با یک لحظه و یک برهه خوب بودن، فرشتگان خدا بر انسان نازل نمىشوند، نور هدایت و دست کمک الهى به سوى انسان دراز نمىشود و انسان به مرتبه عباد صالحین نمىرسد. باید این را ادامه داد و در این راه باقى ماند؛ «ثمّ استقاموا». اگر بخواهید این استقامت به وجود آید، باید به طور دائم مراقبت کنید که این بارِ مبناى معنویت از سطح لازم پایین نیفتد.
این ماهها، فرصت بازبینى است. اولیاى خدا و ائمّه هدى علیهمالسّلام - آنطور که در روایت آمده است - بر مناجات شعبانیّه مواظبت مىکردند. من یکبار از امام بزرگوار پرسیدم: در بین دعاها به کدامیک بیشتر علاقه دارید؟ ایشان اسم دو دعا را بردند: یکى مناجات شعبانیّه، دیگرى هم دعاى کمیل. این دو دعا مضامین فوقالعادهاى دارند. این دعاها فقط براى خواندن نیست؛ یعنى فقط براى این نیست که انسان موجى در فضا ایجاد کند و این کلمات را بر زبان جارى نماید - این خیلى سطحى و خیلى کم است - این مفاهیم را باید با دل آشنا کرد؛ باید دل را وارد این حریم نمود. این معانى بلند و مضامین برجسته با این الفاظ زیبا، براى این است که در دل انسان جایگزین شود.
«الهى هب لى کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک(2)»؛ پروردگارا! به طور کامل مرا به خودت متّصل و پیوسته کن؛ مرا وابسته حریم عزّ و شأن خود قرار بده؛ چشم دل مرا نورانى و بینا کن؛ آنچنان که بتواند به تو نظر کند: «حتّى تخرق ابصار القلوب حجب النّور(3)»؛ نگاه من بتواند همهى حجابها - حتّى حجابهاى نورانى - را بشکافد و از آنها عبور کند و به تو برسد؛ تو را ببیند و تو را بخواهد. بعضى حجابها ظلمانى است. حجابهایى که ما گرفتار و اسیرش هستیم و در آنها دست و پا مىزنیم - حجاب نام، حجاب نان، حجاب حسادتها، حجاب منیّتها - حجابهاى ظلمانى و حیوانى است؛ اما کسانى که خود را از این حجابها خالص مىکنند، باز حجابهاى دیگرى هم سر راهشان وجود دارد که حجابهاى نورانى است. ببینید گذر از این حجابها چقدر براى انسان، بالا و والاست!
یک ملت اگر با این مفاهیم آشنا شد و دل خود را در این فضا وارد کرد و حرکت خود را با این میزان تنظیم نمود، پیش خواهد رفت و کوهها را در مقابل خود ناچیز خواهد دید. ملت ما در یک لحظه تاریخى، چنین حالتى پیدا کرد و این انقلاب بهوجود آمد. شما خیال نکنید این انقلاب حتّى قابل پیشبینى بود؛ خیر، قابل پیشبینى هم نبود؛ این قدر عظیم بود. اینکه ملتى با دست خالى بتواند یک نظام پوسیده فاسد، اما مورد حمایت صددرصدِ همه قدرتهاى ظالم دنیا را که با سختترین روشهاى استبدادى حکومت مىکرد و کسى جرأت نفس کشیدن نداشت، از بین ببرد و عقیده و آرمان خود - یعنى اسلام - را جاى آن بگذارد، اصلاً متصوّر نبود. حتّى به ذهن آدمهاى خوشبین هم نمىرسید که چنین چیزى ممکن باشد؛ اما ملت ما این کار را کرد. آرمانهاى معنوى و اخلاقى و آرزوهاى بزرگ، آنچنان نیرویى به این ملت داد که هیچ فشار و تحمیل و تهدید و حادثه تلخى نتوانست او را وسط راه نگه دارد و متوقّف کند. لذا تا آخر رفت.
نمونه دوم، دوران جنگ تحمیلى بود. اکثر شما شاید جنگ تحمیلى را درک کردهاید؛ اما من نمىدانم چقدر خاطرات روزهاى اوّلِ جنگ در یاد شما زنده است. یک ملت در مقابل تهاجمى قرار گرفته بود؛ اما در واقع از ابزارهاى متعارف هیچ چیز نداشت. سراغ تانک مىرفتیم، نبود، یا کم بود، یا ناقص بود؛ سراغ سلاح مىرفتیم، همینطور؛ سراغ هواپیما مىرفتیم، همینطور. کسانى هم که آن روز در رأس بعضى کارهاى مؤثّر بودند، دائم آیه یأس مىخواندند؛ اما همین بارقه الهى و انگیزه اخلاقى و معنوى و دینى و همین خداجویى، دلهاى جوانان - همین پاسداران، همین نیروهاى مردمى و بسیج از همه قشرها، همین عناصر بسیار مؤمن و خالص ارتش - را آنچنان آماده کرد که جانها توانستند ضعف جسمها را جبران کنند. «لبسوا القلوب على الدّروع(4)»؛ درباره اصحاب کربلاست: دلهایشان را روى زرههایشان پوشیدند! زرهها جسمها را نگه مىدارد، اما دلها جسمها و زرهها را نگه مىدارد. دلهاى با ایمان و نورانى آماده شد و همّتهاى بلند به جنبش درآمد و جبهه عظیم و وسیعى را که یک سرش در دستگاههاى جاسوسى و وزارت دفاع امریکا بود، یک سرش در ناتو بود؛ یک سرش در شوروى سابق بود، یک سرش در خزانه دولتهاى نفتى منطقه، و سوگلى همه اینها هم رژیم بعثى بود که از همه طرف کمکها را به او مىرساندند؛ شکست داد و ناکام کرد. این شوخى است؟ این همان معنویت است. وقتى آرمانها و نقطه اتّکاءِ معنوى در کشور و ملتى وجود داشت، از اینگونه معجزات به وجود مىآید.
من همیشه به مسؤولان مربوط در بخشهاى گوناگون - چه در بخش اقتصاد و چه در بخش کارهاى علمى - توصیه کردهام و الان هم مىگویم: اگر همین همّتها، همین روحیهها و همین دلهاى قرص و محکم، در هر میدانى محور تلاش و کار باشند، مشکلات را از سر راه برمىدارند. چه کارهاى عظیمى که نیروهاى مؤمن و حزبالّلهى و انقلابى، با تکیه به همین ایمان، در زمینههاى سازندگى، فناوریهاى پیچیده و نظامى بهوجود آوردند، که اکثر شما مىدانید من چه مىگویم. در همهى زمینهها این نقطه اتّکاءِ معنوى مىتواند چنین معجزهاى بکند.
یک عدّه، سادهلوحانه بعضى از کشورهاى ثروتمند دنیا را مورد نظر قرار مىدهند و مىگویند اینها ثروت دارند، اما دین و اخلاق ندارند؛ ما هم به همان راه برویم. خیال مىکنند ثروتمند شدن آنها، ناشى از دین نداشتن و اخلاق نداشتن آنهاست! این اشتباه است. هر کشورى اگر ثروتمند و قدرتمند شده است، به خاطر عوامل خاصّ ایجاد قدرت و ثروت است. هر جا تدبیر و کار و تلاش باشد، محصولى خواهد داد؛ این سنّت الهى است. حتّى کسانى هم که دنبال مادیّات صرفِ بدون معنویت مىروند، اگر مدیریّت و تدبیر درستى داشته باشند و تلاش و مجاهدت هم بکنند، البته به آن خواهند رسید: «کلّاً نمدّ هؤلاء و هؤلاء من عطاء ربّک(5)». این صریح قرآن است؛ بحث در این نیست. بحث در این است که وقتى فقط براى مادیّات کار و تلاش شد، ثروت و قدرت به دست مىآید؛ اما سعادت به دست نمىآید. ما مىخواهیم جامعهاى داشته باشیم که ثروت و قدرت و سعادتِ همه جانبه و عدالت را با هم داشته باشد. این نقطهاى است که ملتها آرزوى آن را مىکشند؛ والّا در کشورهاى ثروتمند و قدرتمند، بىعدالتى و ظلم و فقر و محرومیت و تلخى خیلى وجود دارد؛ ما که دنبال آن نیستیم.
جامعهاى مىتواند تصویر آرمانى یک ملتِ زنده، بیدار و باهوش قرار گیرد که در آن، معنویت و عدالت و عزّت و قدرت و ثروت و رفاه باشد. اگر بخواهیم این مجموعه با هم باشد، بدون معنویت و آرمان معنوى و اخلاق و درنظر گرفتن خدا و بدون مجاهدت فىسبیلاللَّه ممکن نیست. این چیزى است که پاسدار را عزیز مىکند.
پاسداران براى خدا مجاهدت کردند. روز پاسدار، روز ولادت حسینبنعلى علیهالاسّلام است؛ یعنى مظهر مجاهدت خالص و پاک براى خدا. این مجاهدت اگر از سوى مردم جواب داده شد، مثل مجاهدت نبىّاکرم مىشود که حکومت اسلامى را بهوجود آورد و تاریخ را عوض کرد؛ اما اگر با کمک و همراهى دلهاى مؤمن مواجه نشود، مانند واقعه عاشورا مىشود که امام حسین به شهادت مىرسد. جوشش معنوىِ او، تاریخ را هدایت مىکند. بالفعل نمىتواند موفّقیت ظاهرى پیدا کند، اما در طول تاریخ، موفّقیت حتمى متعلّق به اوست؛ همانطور که همه نبوّتها و همه راهنمایان بشر و راهنمایان الهى در طول تاریخ، این را داشتهاند. لذا شما مىبینید با گذشت سیزده، چهارده قرن، نام حسینبنعلى پرچم عدالت و فضیلتهاى معنوى است و همین نام توانسته است این انقلاب را بهوجود آورد. این انقلاب - که از این حیث، شبیه نهضت نبىّاکرم است؛ یعنى به موفّقیت رسید و دلها و جانها و نیروها و انسانها با آن همراهى کردند و امام را تنها نگذاشتند - توانست پرچم شوکت و عزّت را سرِ پا کند. این را از حسینبنعلى الهام گرفت و مظهر تجدید حیات اسلام شد.
راهى که انقلاب اسلامى و فداکاران این راه و شما پاسداران در طول این سالها رفتید، راه درستى بود؛ همان راهى بود که دنیاى اسلام را بیدار کرد؛ بسیارى از غیر مسلمانان را مسلمان کرد؛ حقانیت ملت ایران را اثبات کرد و آبروى ابرقدرت درجه یک دنیا را ریخت. امروز ببینید در دنیا علیه امریکا چه خبر است! مىدانید اینها براى حفظ آبرویشان چقدر خرج مىکنند و براى فریب افکار عمومى چقدر مایه مىگذارند؟ اینکه در مقابل افکار عمومى دنیا اینطور عریان و رسوا، انگشت اشارهى ملتها به طرف آنها دراز باشد و اینقدر به آنها اهانت کنند، مىدانید چقدر برایشان مهمّ است؟ اینها اثرات آن ایستادگیها و مجاهدتها و توکّلِ به خداست.
امروز بیدارى دنیاى اسلام و رسوایى دشمنان اسلام اتّفاق افتاده است؛ باید این راه را ادامه داد. این راه، راهى است که مىتواند این ملت را به آرمانهاى حقیقى خود برساند؛ یعنى به همان مجموعه آرمانىِ عزّت، معنویت، قدرت، رفاه و عظمت علمى؛ همان چیزهایى که براى یک ملت، مطلوب و محبوب است. راه صحیحى که فرزندان این انقلاب و فرزندان امام پیمودهاند، ما را به آنجا خواهد رساند؛ منتها شرطش استقامت است. استقامت، یعنى راه را گم نکردن؛ فریب جلوههاى مادّى را نخوردن؛ اسیر هوى و هوس نشدن؛ دستورها و فرایض اخلاقى و معنوى و ادب اسلام را رها نکردن و به لذّتطلبى و عشرتطلبى رو نیاوردن. اینها اساس کار است. البته در درجه اوّل باید مسؤولان طراز اوّل و طراز دوم کشور و مدیران ارشد و فرماندهان، مراقب این چیزها باشند؛ بعد هم عناصر مؤمنى که مىخواهند افتخار پیشرفت نظام اسلامى و آرمان اسلامى را در نزد خدا و خلق و تاریخ براى خود حفظ کنند.
البته معارضه و مخالفت و مزاحمت، زیاد است. همان اتّهامها و اهانتهایى که از اوّلِ پدید آمدن حرکت و فرهنگ پاسدارى در کشور وجود داشت، در سالهاى اخیر هم بعضاً توسّط همان آدمها تکرار مىشود؛ لیکن این مزاحمتها نباید بتواند راه مردان خدا را سد کند.
پاسدارى، یک فرهنگ است؛ یک فرهنگ عزّت و افتخار است. پاسدارى از دین و انقلاب - که امروز این معنا در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى مجسّم است - صرفاً یک حرکت نظامى نیست؛ پاسدارى، یک فرهنگ است؛ جنبه عقیدتى و سیاسى و فداکارى و مجاهدت دارد. البته جنبه نظامى هم دارد؛ یعنى بازوى نظامى انقلاب بوده است و خواهد بود. همانطور که دیروز انقلاب به این پاسدارى نیاز داشت، امروز هم نیاز دارد، فردا هم نیاز خواهد داشت؛ همیشه نیاز دارد.
بعضیها نادانسته - که مایلیم امیدوار باشیم نادانسته است - ریشه اصل مجاهدت و شهادتِ فىسبیل اللَّه را مىزنند. اینها نمىفهمند چه مىکنند؛ کارشان مثل همان نشستن بر سر شاخ و بُن بریدن است. اینها نمىفهمند که یک ملت وقتى به جهاز عظیمِ جهاد و شهادتِ فىسبیلاللَّه مجهّز باشد، چه معجزاتى مىکند و چه موفّقیتهاى بزرگى را به دست مىآورد. این را مىخواهند از این ملت بگیرند. اینها مىخواهند انقلاب و نظام اسلامى را مثل یک موجود بىدفاع، در دسترس قدرتها بگذارند تا آنها با همه امکانات سیاسى و نظامى و اقتصادى خود آن را بدرّند و تکّه پاره کنند. البته وقتى دشمنان این حرفها را مىزنند، کاملاً جهتدار، فهمیده و دانسته مىزنند؛ اما بعضى هم علىالظّاهر بدون اینکه بدانند چه مىکنند، حرفهاى دشمنان را تکرار مىکنند.
شما این راه و این افتخار و این هویّتِ چندجانبه را با دقّت حفظ کنید. نسل اوّلِ جهاد و شهادت، خوب امتحانى داد؛ نسلهاى دوم و سومِ جهاد و شهادت هم به فضل پروردگار با نورانیّتى که امروز انسان در نسل جوان مشاهده مىکند، آن روزى که لازم باشد، امتحان بسیار خوبى خواهند داد.
خداوند شما را محفوظ بدارد. انشاءاللَّه توجّهات حضرت بقیةاللَّه ارواحنافداه و ادعیّه زاکیّه آن بزرگوار شامل حال همه شما و همه فرزندان برومند این نظام و این انقلاب باشد و انشاءاللَّه با همّت و نیرو و نشاط شما، این کشور و این ملت بتواند راههاى دشوار را طى کند و موانع بزرگ را از سر راه خود بردارد و به آرمانهاى الهى خود برسد.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته
1) فصّلت: 30
2) 2. الاقبال، ج3، ص299
3) الاقبال، ج3، ص299
4) شفاءالصدور، ج1، ص540
5) اسراء: 20
منبع:khamenei.ir
قال رسول الله صلی الله علیه و آله:
حسین منی و انا من حسین
حسین از من و من از حسینم